کد مطلب:33865 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:257
بر هیچ كس پوشیده نیست كه آن حضرت پیشوا و سرور سخن آوران است و اینكه كلام او اشرف كلامها و بلیغ ترین سخن پس از كلام خدا و پیامبر اكرم (ص) است.[1]. «ابن ابی الحدید معتزلی» در توصیف فصاحت و بلاغت علی (ع) می نویسد: «درباره ی فصاحت و بلاغت آن حضرت باید گفت كه وی پیشوای فصیحان و سرور بلیغان است، چنانكه درباره ی كلام او گفته اند، «دون كلام الخالق و فوق كلام المخلوقین»، سخنان علی (ع) پایین تر از خداوند و بالاتر از گفتار همه ی مخلوقان است. [صفحه 43] مردمان هنر سخنوری و نویسندگی را از او آموخته اند. عبدالحمید بن یحیی گفته است: هفتاد خطبه از خطبه های اصلع[2] را حفظ كردم و ذهنم از آن پس جوشید كه جوشید. و ابن نباته گفته است: از خطابه گنجی به دست آوردم كه بخشیدن از آن چیزی جز گسترش و فزونی بر آن نمی افزاید، یكصد فصل از مواعظ علی بن ابی طالب را حفظ كردم. وقتی محفن بن ابی محفن به معاویه گفت: از نزد ناتوان ترین سخنگویان به نزد تو آمده ام. معاویه به او گفت: وای بر تو! چگونه علی ناتوان ترین سخنگویان است؟ به خدا او بود كه فصاحت و سخنوری را میان قریش معمول ساخت.»[3]. كلام امیرمومنان (ع) از چنان جاذبه، زیبایی و عمقی برخوردار است كه هر كس مجذوب و شگفت زده و متحیر می كند. علامه «سبط ابن جوزی» از دانشمندان بزرگ اهل سنت، درگذشته به سال 654 هجری، این مجذوبیت و شگفت زدگی را چنین ابراز می كند: «علی (ع) كلماتی را به زبان می آورد كه سرشار از عصمت است. او با میزان حكمت سخن می گوید، سخنی كه خداوند بر آن مهابت و شكوه افكنده است. این كلمات به گوش هر كس رسد، او را به شگفتی و حیرت وامی دارد. خداوند در سخن گفتن بدو نعمتی ارزانی داشته كه توانسته است حلاوت و ملاحت را یكجا گرد اورد و سحر بیان و زیبایی فصاحت را با هم در آمیزد. نه می توان از آن كلمه ای اسقاط نمود و نه با حجت و دلیلی با آن مسابقه داد. سخنگویان را به عجز و ناتوانی كشیده و گوی سبقت از همگان ربوده است. كلمات او الفاظی است كه نورانیت نبوت بر آن تابیده و آنچه از وی صادر شده عقلها و فهمها را متحیر و شگفت زده ساخته است.»[4]. بحق كه آن حضرت، امیر بیان و پیشوای سخنگویان اولین و آخرین است. با كلام او ادب جلوه می یابد و فصاحت و بلاغت به اوج می رسد. «محمد بن طلحه شافعی» عالم بزرگ اهل سنت، در گذشته به سال 652 هجری، می نویسد: «فصاحت به وی منسوب است و بلاغت از وجود او سرچشمه می گیرد و براعت از كلام او مستفاده می شود و علم معانی و بیان غریزه ای است در وجود او.»[5]. كدام ادیب و سخنور بزرگ می تواند حتی خطبه ای چون خطبه های علی (ع) كه بالبداهه ایراد شده است، با صرف وقت بسیار فراهم آورد و كدام عارف و حكیم متاله [صفحه 44] قدرت ان را دارد كه جمله ای چون جملات حكیمانه ی او بیان نماید و كدام زمامدار و رهبر اجتماعی را یارای آن است كه در مقام همسانی با او كلامی در سیاست و مدیریت ایراد كند و كدام فرمانده سپاه و امیر لشكر می تواند در جمله ای روح سلحشوری را به اوج رساند و كلامی چون او در آیین جنگاوری بر زبان راند.[6]. كلام علی (ع) چون خود او موجب شگفتی و حیرت است كه در صورت و معنا بی نظیر است. شیخ محمد عبده، مفتی بزرگ اهل سنت، درگذشته به سال 1323 هجری، در مقدمه ی شرح نهج البلاغه ی خویش درباره ی كلام آن حضرت می نویسد: «اهل این زبان (عربی) همه قائلند كه كلام امام علی بن ابی طالب پس از كلام خدای متعالی و پیامبرش (ص) شریف ترین و بلیغ ترین كلام است. كلام او سرشارترین كلام زا لحاظ مواد و دارای بهترین شیوه و در بر گیرنده ی جلیل ترین معانی است.»[7]. در توصیف كلام امیر بیان (ع) بهترین بیان، توصیفی است كه آن حضرت درباره ی سخن خود فرموده است كه بی گمان حق توصیف او و كلام او از آن خود اوست: «و انا لامراء الكلام و فینا تنشبت عروقه و علینا تهدلت غصونه.»[8]. ما امیران گفتاریم. سخن (به تعلیم ما) ریشه دوانیده و شاخه های خود را بر سر ما تنیده.
كلام علی (ع) جلوه ای است از جلوه های آن وجود یگانه و قالبی است كه رد آن معارف بلند امام ظهور یافته و چشمه ی خورشید است كه ما خاكیان محروم و مهجور را راه نموده است.
صفحه 43، 44.
درباره «اصلع» بودن امیرمومنان علی (ع) ن. ك: ابوعبدالله محمد بن سعد، الطبقات الكبری، داربیروت للطباعه و النشر، بیروت 1405 ق. ج 3 3، ص 25، ابوجعفر محمد بن علی ابن الحسین بن بابویه القمی (الصدوق)، علل الشرایع، قدم له السید محمد صادق بحر العلوم، الطبعه الثانیه، المكتبه الحیدریه، النجف، 1386 -1385 ق. افست دار احیاء التراث العربیه، بیروت، ج 1، ص 159، ابوالقاسم علی بن الحسن المعروف بابن عساكر، ترجمه الامام علی (ع) من تاریخ مدینه دمشق، تحقیق محمد باقر المحمودی، الطبعه الثانیه، موسسه المحمودی للطباعه و النشر، بیروت، 1398 ق. ج 1، ص 35.